دفتر غزل اقرارها دربردارندة ۵۰ غزل از تازهترین سرودههای محمد حسن ارجمندی است که در فضایی عاشقانه سروده شده است. او این غزلها را در فاصلة سالهای ۱۳۹۸ و بهار ۱۴۰۰ سروده است و نام کتاب از نام نخستین غزل این کتاب و از این بیت گرفته شده است:
من نگفتم هیچ از رازی که با هم بستهایم
اشکهایم، اشکهایم میکنند اقرارها
با اقرارها، برای لحظاتی پرواز را تجربه خواهید کرد.
این دفتر غزل را که انتشارات کتاب ارج در ۱۰۸ صفحه با طرح جلدی زیبا از علیرضا حمیدی با قیمت ۵۰ هزارتومان به چاپ رسانده است، به صورت نسخة چاپی هماکنون توسط ناشر با شمارة تماس ۰۹۱۲۵۲۱۹۱۶۷ و همچنین در سایتهای دیجیکالا، باسلام، کتابگان، بایا برای فروش ارائه شده است. نسخة الکترونیک این کتاب اکنون در سایت فیدیبو در دسترس دوستداران کتابهای الکترونیک است و کتاب گویای آن با عنوان «غزل ایتالیایی» با صدای شاعر در سایتهای فیدیبو، بیپ تیونز، نوار، طاقچه، فراکتاب عرضه خواهد شد.
در ادامه لینکهای خرید و سفارش نسخههای چاپی، الکترونیک و صوتی کتاب اقرارها سروده محمد حسن ارجمندی را میبینید:
ارجمندی در مقدمة این کتاب و در روایت آنچه پس از چاپ نخستین کتاب غزلش- کمیبارانتر- بر او گذشته، چنین آورده است:
«بعد از چاپ اولین دفتر غزلم -کمی باران تر- در سال ۱۳۹۳، به لطف خداوند چشمة سرایش جوشان بود و دریای اشتیاق همچنان خروشان. از این رو، در فاصلة سال ۹۳ تا اکنون(در بهار ۱۴۰۰)، قریب به ۹ دفترِ غزل سرودم و در انتظار نشرش کوشیدم، صبر کردم، ماجراها گذراندم و پشت درها ماندم اما امیدم را از دست ندادم و رود خروشانم را به سّدِ نامرادی و سیلبندِ ناامیدی از حرکت بازنداشتم. هرچه بیشتر نه میشنیدم، بیشتر میکوشیدم، فراوانتر میآموختم و بهتر میسرودم.»
او پس از بیان این خاطره به تاسیس انتشارات کتاب ارج و چاپ ۶ کتاب از آثارش اشاره میکند و توضیح میدهد:
«دفترهای پیشین را که در فاصلة سالهای ۹۳ تا ۹۸ سرودم، به امید خدا در آیندهای نزدیک و به مرور چاپ و خدمت دوستداران عرضه خواهد شد. اینها را گفتم تا اگر در آیندة نزدیک، ۲ تا ۳ دفتر غزل در سال چاپ کردم، عزیزان بدانند اینها همان غزلهایی است که ۷ سال در صف انتظار و انتشار بودند و اکنون مجال عرضه و بروز یافتهاند.»
با این اوصاف مشخص میشود در آیندة نزدیک و به امید خدا باید منتظر چاپ و نشر دفترهای شعر دیگری از این شاعر باشیم. ارجمندی در ادامه، حس خوشایند سرایش شعر را این چنین توصیف میکند و میگوید:
«در واقع غزلهای این دفتر(همچون تمام سرودههایم) اقرار به کوچهگردیهای مسافر پندارم در هزارتوی اندیشههایی است که همچون درختهایی در کوهستان خیالم میرویند و مرا به تماشای خود وامیدارند و چون به وصف آنها میپردازم، میشود: غـزل. من شعر نمیگویم که شاعر باشم بلکه شاعر میشوم تا شعر به سراغم بیاید و دستم را بگیرد و مرا با خود با باغهایی ببرد که باغ ارم حتی برگی از آن نداشت.»
با اقرارها در فضای آرامش بال بگیرید.
او در ادامه ضمن ستایش خداوند برای لطف این سرایش چنین آورده است:«اگر تمام سرودههایم یکباره از میان بروند و از رایانهام پاک شوند، خیالی نیست چون به وقت سرایش آنها آنقدر حض بردهام که همان مرا کافی است»
و در پایان با بیان اینکه بسیاری هنرمندان، خود را در آثارشان تکرار میکنند از تلاشش برای نوآوری در سرایش شعر این چنین میگوید:
«با این حال تلاش کردهام هرلحظه با تمامیت خود شعر بسرایم و راههای نوجویی و نوسرایی را پیش روی ذهنم باز نگه دارم و خودم را تکرار نکنم و در هر غزل از منظری نو و با شیوهای جدید به حضرت شعر نزدیک شوم تا مگر برگی به شاخسار بالندة شعر فارسی بیافزایم و به سهم خود آبی به پای این درخت تناور بریزم.»
بر سر سفرة اقرارها، آسمان را تناول خواهید کرد.
یکی از غزلهای این دفتر را با هم میخوانیم:
چه آرامم اینجا، سبکبالتر
به راه رسیدن، کمیکالتر
نه در بند پیش و نه در بند پس
به امید دمهای باحالتر
گذشته، گذشته؛ من امسال را
بنا میکنم با تو امسالتر
چه بخت سفیدی به من دادهای
به سیمرغ آرامشات زالتر
همین که به تو میتوان فکر کرد
سرآغاز حالی است خوشحالتر
چه بخت بلندی است عاشق شدن
که باشد از آدم خوش اقبالتر؟
من املای خود را به تصحیح تو
به دقت نوشتم پُراشکالتر